کانون کار و زندگی شریف

عبور از روزمرّگی و شروع تغییر سازنده

کانون کار و زندگی شریف محملی است خودجوش برای پیگیری و پیاده سازی برخی الگوهای نوآورانه اجتماعی جهت بهبود وضعیت کار و زندگی جامعه شریفی و فکر می کنیم که این الگوها با تکیه بر خلاقیت و توان جمعی شریفی ها و سایر کارآفرینان اجتماعی و نوآور کشور قابل طراحی و پیاده سازی است. در واقع این کانون بستری را ایجاد خواهد کرد تا طرح ها و خلاقیت های پس ذهن دانشجویان، اساتید، کارکنان دانشگاه، و سایر کارآفرینان کشور در رابطه با نوآوری های اجتماعی پیرامون جامعه شریف شنیده شود و فرصتی برای اجرای آن ها فراهم شود. به امید خدا.

بایگانی
آخرین مطالب

در ترم پاییز 1394، دویست و بیست و هشت نفر از دوستان خوابگاهی شما تصمیم گرفتند که سبک زندگی خود را عوض  کنند و از خوابگاه انصراف دادند و با استفاده از تسهیلات قرض الحسنه اسکان دور و بر دانشگاه خانه رهن /اجاره کردند تا خودشان مدیریت زندگی دانشجویی شان را بدست بگیرند.

گرچه اولین بار بود که چنین مدلی در کشور پیاده می شد و گیر و گورهای اداری بسیاری بر سر راه بود، به لطف خدا خوشبختانه کانون کار و زندگی شریف موفق شد که تعهداتی که نموده بود را دیر یا زود به مرحله ی اجرا در بیاورد. دو تعهد مالی وجود داشت :1- اعطای وام بدون سود، 2-پرداخت کمک هزینه ماهیانه...

1- پرداخت تسهیلات قرض الحسنه: برای پرداخت وام افرادی که با مدل گروهی اقدام کردند، خیلی زود (بین دو تا 18 روز) توانستند وامهایشان را دریافت کنند. اما مدل ضمانت انفرادی پیچیدگی های زیادی دارد و هرچند که کانون با بانک وارد تعامل شد و کمی ضمانت ها را تسهیل نمود اما بازهم برخی از دوستان سه ماه طول کشید که وامشان را دریافت کنند.

2-پرداخت یارانه دانشگاه: برای پرداخت یارانه، هم چون فرایندی بود که تاکنون در سیستم اداری دانشگاه انجام نشده بود مدتی طول کشید و حدود 20م دی ماه این ساز و کار اجرایی شد و اولین کمک هزینه  در این تاریخ به حساب دانشجویان واریز شدانشالله که این روند با نظم و ترتیب ادامه پیدا کند ولی دانشجویان بایدخود را برای تاخیرهای چند ماهه این یارانه آماده کنند چرا که مرتبط با ساز و کارهای مالی یک نهاد دولتی است.


تا اینجای نوشته بیشتر شبیه یک گزارش  مالی بود، اما مهمتر از آن جنبه های رشد اجتماعی این طرح است که انتظار میرود در بلند مدت بسیار پراهمیتتر ازجنبه های مالی آن باشد. برای همین منظور از دانشجویان خواسته ایم که خاطرات و مطالبشان در ارتباط با این طرح را در زیرفصلهای زیر برایمان بفرستند:

1-خاطره شما از زندگی در خانه و مقایسه آن با زندگی در خوابگاه

2-فشارهایی که در این مدت متحمل شدید و جنبه هایی از رشد که به تبع این فشارها بر شما ایجاد شد

3-مدیریت زندگی آسانتر از خوابگاه بود یا سخت تر؟ چه مواردی را پیش بینی نمی کردید اما در خانه رخ داد؟

4-آیا از جامعه و ارتباط با جامعه چیز جدیدی آموختید؟
و .... (هر موضوعی که خودتان تشخیص می دهید برای سایر دوستانی که قصد دارند در آینده از این طرح استفاده کنند مفید است)

جواب دانشجویان که آن را به ایمیل (kkzsharif@gmail.com) ارسال کنند، بتدریج در همین صفحه بارگزاری خواهدشد.

------------------------------------------------------------------------------------------------------------

دقیقا همان چیزی که کم داشتیم، 20 میلیون بدون سود و بدون ضامن!

احمد ،دانشجوی ورودی 93 دکتری سیستم های انرژی


تازه پروژه عقدمان را به کمک خانم به پایان رسانده بودیم که احساس استقلال و دوراندیشی­مان گل کرد که برنامه بعدی یعنی تشکیل زندگیمان را برنامه ریزی کنیم.  حساب و کتاب اولیه و کنار هم گذاشتن خرج ها و پس انداز ما کسری پول را نشان می داد و پیشاپیش دلم را می لرزاند که چه باید کنم. از خانواده ها هم که نمی خواستیم کمک بگیرم پس خودمان باید می پذیرفتیم و کاری می کردیم.

خلاصه نشستیم و هزینه ها از خرج عروسی و مهمانها  و شام و تالار را جمع بستیم و حسابش را کردیم و تا به این جا خوب بود که نوبت مسکن برای بعد از جشن و شروع زندگیمان بود. ما که تازه مستقل می شدیم و کاروبار درست و حسابی هم نداشتیم و تازه پروژه دکتری هم پیش رو بود پس برای خانه تنها رهن جواب می داد. از پس اندازمان بعد از کم کردن خرج عروسی که حساب کردیم مبلغی می ماند که برای رهن خانه ای جمع و جور حول دانشگاه کافی نبود و ما را مجبور به پرداخت کرایه می کرد که بسی بر ما سخت بود. حساب کردیم که چقدر باشد این قضیه حل می شود که در نتیجه با بیست میلیون کار حل می شد. مبلغ زیادی نبود در مقابل بودجه عمومی کشور ولی برای دو جوان دانشجو که تازه زندگی اشان را آغاز می کنند تهیه کردنش لااقل بسیار سنگین تر از وزنه ته جرثقیل هایی که در ساختمان ها به کار می روند بود.

بانک ها را اماکنی می دانستم که تنها پول حکم می کند و همیشه بدبین بودم که تنها لابی و آَشنابازی و پول است که می تواند با پول طرف شود. از طرفی قبلا پروسه وام گرفتن را طی کرده بودم برای مبالغی به مراتب کمتر از بیست میلیون، و با سختی وام گرفتن و دشواری بهره وام دادن آشنا بودم. خلاصه کار رویارویی با بانکها را سخت می دانستم. با همسرم که صحبت کردیم نتیجه شد که وام را بگیریم و کارکنیم و قسط ها را بدهیم و این ها همه حل ولی از آن بدتر مساله جور کردن بانکی که این وام را به دانشجو بدهد و بعد از آن ضامن ها بود.

پدرم که بازنشسته بود و برای همان وام ها قبلی که سبک تر بودند هم مشکل ضامن را داشتم. چند روزی بود که همین فکر مشغولم کرده بوده و به قول مادرم ماتم گرفته بودم که چه باید کنم. تا این که روزی مانند سایر روز ها که ایمیلم را باز کردم اطلاعیه وام کانون را دیدم که اداره رفاه فرستاده بود. گل از گلم شکفت و پیش خودم گفتم که راست می گویند که پول خانه و پول ازدواج را خدا می رساند که واقعا رساند دقیقا 20 میلیون و بدون بهره و ضمانت گروهی از دوستان بدون کسر از حقوق و بدون چک! در نوع خودش باور نکردنی بود. خدا را شکر کردم که همه مشکلات در سر راه را یکجا حل کرد. و جالب تر مسیری که این اتقاق انجام شد بود که به دست کانون کار و زندگی توسط برخی دوستان هم دانشگاهی خودمان بود. کانون حرکت به جا و بزرگی کرده بود که ثمرش برطرف کردن بزرگترین دغدغه ام بود خدا خیرشان دهد که با همکاری بانک رسالت این کار را کردند. همیشه از چنین حرکت های اجتماعی حمایت می کردم و تحول و رشد جامعه را حرکت ها اجتماعی این چنینی می دانستم و خیلی خوشم می آمد که اینبار این گونه رخ داد. اگر در کارهایم با انگیزه کار می کنم دلیلش را چنین کارهایی می دانم که واقعا انگیزه است که این چنین تاثیر گذار و به موقع می تواند باشد. 

----------------------------------------------------------------------------------------

تغییر شرایطی که دیر یا زود باید اتفاق می افتاد

عابد، دانشجوی سال اول  ارشد مدیریت

مهمترین جنبه این طرح تغییر شرایط زندگیم بود، نمیدونم خوب بود یا بد ولی این تغییر شرایط زندگی خیلی خیلی مشهوده و در چند هفته اول باعث اذیت شدن ما شد ( البته شاید این اذیت شدن به خاطر آشنایی با دو تا هم خونه ای که قبلا حتی ندیده بودمشون بود)، ولی خب به نظر من این تغییر شرایط دیر یا زود باید اتفاق میوفتاد بالاخره ما نهایت دوسال دیگه خوابگاهی میبودیم، بعدش چی؟ بعد از خوابگاه میخواستیم چه کار کنیم؟ اگه مثلا من بعد دوسال خواستم تهران بمونم و کار کنم چی؟ اگه میخواستم ازدواج کنم و برم خونه خودم که دیگه بدتر!

 تجربه ای که من تو این چندماه داشتم تا همین الان تاثیرات خیلی خیلی زیادی روی خودم، رفتارم و طرز فکرم داشته، نمیخوام بگم خونه خوبه و خوابگاه بد ولی میگم تو خونه من با شکل واقعی زندگی روبرو شدم، خونه و خوابگاه هرکدوم سختی ها، آرامش، لذت، خاطره، خنده و غم خودشونو دارن، و مقایسه کردن این دوتا شاید خیلی درست نباشه ولی خونه شکل واقعی زندگیه و خوابگاه شکل تصنعی اون.

یه تجربه از خودم بگم و تمام : بعد از دو سه ماه دیروز رفتم خوابگاه طرشت3  نشستم روی میز اتاق یکی از بچه ها و از بالا پایینو نگاه کردم صحنه هایی که میدیدم برام خیلی آشنا بود 4 سال اینجا زندگی کرده بودم ولی یه لحظه هنگ کردم من چه جوری 4 سال اینجا زندگی کردم؟

----------------------------------------------------------------------------------------


منتظر نظرات شما هستیم تا آنها را در اینجا آپلود کنیم کافیست یک پراراگراف نوشته و به kkzsharif@gmail.com بفرستید:....