تجربیات و دیدگاهها
تجربیات خوابگاه و خارج از خوابگاه از زبان دکتر نایبی-استاد دانشکده برق
خلاصه :
من در سال 63 که وارد دانشگاه شدم، ابتدا در خوابگاه بودم ولی درخوابگاه نمیتوانستم به اهدافم برسم اتاقم را عوض کردم اما دیدم باز هم شرایط خیلی عوض نشد. بعدازگذشت مدتی با 3 نفر از دوستانمان خانه ای در نزدیکی دانشگاه اجاره کردیم و که یک زندگی اجتماعی معقولتری بود .
بچه های امروزی در دوران راهنمایی و دبیرستان در ناز و رفاه زندگی میکنند و پدر مادر ایشان از آنها فقط درس خواندن میخواهند نه چیز دیگر، و اگر این فرهنگ در دانشگاه نیز ادامه پیدا کند نتیجه آن فارغ التحصیلانی میشود که از جامعه ایزوله شده اند و در زندگی آینده به مشکل میخورند، چه بسا افراد نخبه ای که به خاطر این موضوع اثر گذاری لازم را در جامعه نخواهد داشت.
یکی از دانشجویانم که به کانادا مهاجرت کرده بود، با یک خانواده بومی هم خانه میشوند تا بیشتر با جامعه و محیطی که در آن زندگی میکرد داشته باشد.
و بیان شد که دانشگاه محیطی دوستانه، صمیمی و نازنین است و محیط جامعه خصوصا فضای کسب و کار کاملا متفاوت و کلا یک چیز دیگر (کلاه سرهم گذاشتن ها،دروغ گفتن ها و . . .)است و تا زمانی که افراد خود وارد آن محیط نشوند درک درستی از آن نخواهند داشت.
نظرات و دیدکاه های دکتر رشتچیان-معاون تحصیلات تکمیلی دانشگاه